32:34

صاحب کارم چیزی بهم گفت که...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

30:52

شب جمعه ها پدرشوهرم میثمد خونه مون و...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

21:00

وقتی عروس شده بودم و...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

24:02

مغازه ی مانتو فروشی داشتم که...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:38

شوهره خواهر زنم چون نگهبان بود تنها میموند و...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

37:16

مهندس شرکتی بودم که...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

37:34

مادرم به خاطر بیماری اش توی بیمارستان بستری بود که‌...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

35:12

به زن فقیری که پول نداشت کمک کردم...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

36:16

بعد داییم زنداییم تنها میموند...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

38:03

بابا و مامانم سرکار میرفتن و تنها بودم...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

34:02

مربی مهد کودکی بودم که برای تدریس خصوصی...#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

29:48

شوهر خواهرم بهم چیزی گفت که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

37:35

رفتم خونه خالم و…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

24:18

دثتا مرد آخوند که توی مسجد باهاشون…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

30:24

وقتی رسیدم خونه چیزی رو دیدم که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:38

توی مهمونی جاریم کاری کرد که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

29:13

توی محله آرایشگری میکردم که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:12

پرستار کیلینیکی بودم که‌…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

29:31

با سرهنگی ازدواج کردم که‌…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

29:26

سرایدار دوتا خواهر سن بالا بودم که‌…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

23:29

راننده اسنپی بودم که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

44:59

کار گرافغان نگهبان ساختمون کسی بود که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

34:11

به صاحب خونه اجاره های مونده رو دادم چون…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

30:05

توی سفر مشهد بودیم که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

24:21

سرایدار دو تا خواهر دوقلو بودم و…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

22:39

رنم خواهر دوقلو داشت و…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:29

۱۰ سال پیش برای شارژ ۲ تومنی…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:10

مادر زنم هرروز میرفت مسجد ولی…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:28

بعد سفر کربلا زندگیم عوض شد چون…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

33:42

زن رئیس بهم گفت که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

28:51

شدیدا مریض بودم بودم و…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

40:16

با شوهر عمه ام وسط جنگل بودیم که‌…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

33:19

در اتاق رو باز کردم و دیدم…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

30:18

خواهرم گفت نمیتونم برم باشگاه…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:02

فوق العاااده شنیدنی،جذاب و احساسی…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:21

شب عروسی خواهرم…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:19

زن داییم از سر دلسوزی…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

21:51

روز چهلم فوت شوهرم…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

22:51

شب عقدم بود که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

28:19

شب هایی که دیر میومدم خونه ام…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

28:37

با مامانم رفتیم خاستگاری…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

21:31

شوهر جاریم پولدار بود و…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

29:31

برای مهاجرت کاری کردم که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:25

زن داییم چیزی بهم گفت که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

30:35

زن داییم لهم گفت که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:35

منشی وکیلی بودم که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:30

شب های تنهاییم بود که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:14

توی تاریکی شب سوار یه تاکسی شدم که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:54

سفر به قطم زندگیمو عوض کرد چون…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:02

شبی که از پرواز جا موندم…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

22:45

توی کردان به مهمونی دعوت بودیم که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

43:59

شوهرم در اصل کسی بود که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:17

صاحب کارم رفته بود مسافرت کاری…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

33:51

سرایدار کارگر افغانی…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

46:53

همه ی بچه هام دختر بودن…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:19

فوق العاااده جذاااب و شنیدنی…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:59

صاحب خونه ام کسی بود که…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

32:36

دامادم وقتایی که توی خونه ی ما بود…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:18

زنم محجبه و پیر بود…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

31:28

شوهرم ماموریت رفته بود و…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست